1 اسفند 94
سلام نی نی جون
خوبی دخملک؟
کم کم آماده می شیم واسه ورودت پرنسس خانوم.
جوجه جونم اتاقتو چیدم. خیلی ناز شده. دوستش دارم. هرکی هم اومد دید دوستش داشت. سه شنبه مهمون داشتیم واسه دیدن اتاق و وسایلت. بعد ظهر خاله و دختر خاله ی من به اضافه زن دایی ها و مامان ناز. خانومانه. شام هم خونواده بابا. یعنی عمه و عمو و مامان جون و باباجون. خیلی خسته شدم. درسته غذا از بیرون آوردیم. ولی از صبح کار کرده بوده بودم البته با مامان ناز طفلی. بعدشم دوسری مهمون واسه منِ ناتوان خیلی سخت بود. البته خدا رو شکر به خوبی گذشت. خیلی عکس انداختم. ولی حجمشون خیلی بالاست. نمیتونم بذارم تووی وبلاگت. فعلا تونستم همینا رو بذارم. یاد که بگیرم بقیه رو هم می ذارم.
جانِ دل؛ این هفته که بیاد می رم سونو گرافی و می تونم ببینمت.
چند هفته پیش چون یه دفه وزن اضافه کردم بابا بهم رژیم داد!!!! و من یک کیلو و نیم وزن کم کردم. که دکتر جون گفت خطرناکه. نباید کم کنم. هفته ی قبل که رفتم وزن اضافه نکردم که دکتر گفت اگه اضافه کنم بهتره ولی تن قشنگتو که از روی شکمم لمس کرد گفت خدا رو شکر تو خوبی.
دیگه اینکه راه رفتنم خیلی بهتر شده. درد پا و لگن و استخوان عانه رو همچنان دارم ولی مثل قبل آزار دهنده نیست می تونم باهاش کنار بیام. خدا رو شکر.
از 8 اسفند هم مرخصی میگیرم و تا آخر شهریور سال دیگه ان شالله سر کار نمی رم. توکل به خدا.
خلاصه اینکه خدا کنه تو سالم و سلامت و راحت به دنیا بیایی و دنیای منو بابا رو غرق وجود نازنینت کنی.
عشق منی تو هندونه ی شیرینِ 34 هفته ایه من
الان 2 و 35 دقیقه ی صبحه و توی ناز دختر تووی دلم مشغول بازی هستی. ووووووی عشق منی تو.
پی نوشت: مامانا شما چجوری حجم عکساتونو زیر 2 مگ میارین؟؟؟؟
بریم عکس... (عکس لباس و بقیه لوازمت بعد از کم کردن حجم عکسات.) بوس
نمای کلی اتاق
اسباب بازی ها
بهداشتی ها
جینگولجات